جوان آنلاین: کلاهبردار حرفهای وقتی متوجه آگهی فروش خانه ویلایی مرد کارخانهداری به قیمت ۸۵ میلیارد تومان شد، نقشه گروگانگیری را برای اخاذی چند میلیاردی طراحی و اجرا کرد.
چندی قبل مرد کارخانهداری در تهران با اداره پلیس تماس گرفت و گفت سارق مسلحی او را گروگان گرفته و پس از اخاذی چند میلیارد تومانی از او از خانهاش فرار کرده است.
با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران به خانه ویلایی گرانقیمت شاکی در یکی از خیابانهای شمالی تهران رفتند و دریافتند سارق مسلح به بهانه خرید خانه ویلایی شاکی از ساعت ۹ صبح وارد خانه شده و صاحب خانه را که مرد تنهای پولداری است، گروگان گرفته و پس از اخاذی چند میلیاردی از آنجا فرار کرده است.
خانه ۸۵ میلیاردی
شاکی در توضیح ماجرا گفت: «من تاجر و کارخانهدارم، مدتی قبل همسر و فرزندانم برای زندگی به یکی از کشورهای اروپایی رفتند و من در خانه تنها شدم. از زندگی تنها در خانه ویلایی خسته شده بودم، به همین دلیل تصمیم گرفتم خانه ویلاییام را بفروشم و برای زندگی به آپارتمان بزرگی که دارم نقل مکان و پول آن را در جای دیگری سرمایهگذاری کنم. به چند بنگاه سپردم و در سایتهای مجازی هم آگهی دادم و قیمت خانه را هم برای فروش ۸۵ میلیارد تومان گذاشتم. یک هفته قبل مرد میانسالی به عنوان خریدار با من تماس گرفت و گفت نماینده شرکت معروفی است و مدیرعامل تصمیم گرفته خانهام را برای شرکتش خریداری کند. دو بار در بنگاه املاکی و یکبار هم در خانهام قرار گذاشتیم و با هم صحبت کردیم و به توافق رسیدیم.»
گروگانگیری ۵ ساعته
وی ادامه داد: «خریدار امروز برای بار سوم به خانهام آمد تا مقداری دلار به عنوان بیعانه به من بدهد و بعد برای معامله به بنگاه املاک برویم، اما غافل از نقشه گروگانگیری او بودم و در خانهام را به رویش باز کردم و او هم مرا با تهدید اسلحه گروگان گرفت و پس از بستن دست و پایم با طناب تهدید کرد که به او پول، دلار و طلا بدهم. من ۵ هزار یورو در خانه داشتم که به او دادم، اما سارق مسلح قانع نبود و از من خواست به دوستانم سفارش دلار بدهم. او مرا مجبور کرد با دوستان صراف و طلافروشم تماس بگیرم و به بهانه اینکه تصمیم دارم برای خانوادهام دلار بفرستم از آنها درخواست دلار و سکه کنم. از ترس جانم با تعدادی از دوستانم تماس گرفتم و در نهایت دو نفر از دوستان صرافم هر کدام ۲۰ هزار دلار و یکی از دوستان طلافروشم ۲۰۰ سکه طلا قبول کردند برایم بفرستند. سپس سارق مسلح تلفنی با همدستش هماهنگ کرد و او نیز به صرافیها و طلافروشی رفت و سفارشهای مرا تحویل گرفت. او تا پایان اجرای نقشه اخاذیاش پنج ساعتی مرا گروگان گرفت و بعد هم از خانهام فرار کرد.»
خلافکار سابقهدار
با شکایت مرد کارخانهدار، تیمی از کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تحقیقات خود را برای شناسایی متهم آغاز کردند. در بررسی دوربینهای مداربسته مأموران چهره متهم را به دست آوردند، اما در تطبیق با آلبوم مجرمان سابقهدار شناسایی نشد. از طرفی بررسیهای فنی حکایت از آن داشت متهم به احتمال زیاد فرد سابقهداری است که با نقشهای حساب شده دست به اخاذی چند میلیاردی زده و همین فرضیه باعث شد دست به تحقیقات تخصصی بزنند و سرانجام سارق مسلح را که مرد ۴۵ ساله سابقهداری به نام پرویز است، شناسایی کردند و به دام انداختند. متهم در بازجوییها به جرم خود با همدستی برادر زن صیغهایش اعتراف کرد و مأموران هم همدست او را بازداشت کردند.
تحقیقات از متهمان ادامه دارد.
گریم
پرویز جاعل و کلاهبردار حرفهای است که قبل از این، سه بار به اتهامهای کلاهبرداری و جعل اسناد دستگیر و راهی زندان شده است. او میگوید اینبار برای اینکه شناسایی نشود خودش را گریم کرده، اما باز هم دستش رو شده و به دام افتاده است.
پرویز چطور با شاکی آشنا شدی؟
شاکی در سایتها آگهی فروش خانهاش را داده بود و من هم وقتی آگهی را دیدم و متوجه شدم ۸۵ میلیارد تومان ارزش دارد، تصمیم گرفتم خانه او را با جعل سند بفروشم.
اما گروگانگیری کرده بودی؟
بله، من اول تصمیم داشتم سند خانه را جعل کنم، چون جاعل حرفهای هستم و قبلاً هم سه بار به اتهام جعل و کلاهبرداری بازداشت و به زندان رفته بودم و اینبار هم همین تصمیم را داشتم. با خودم فکر کردم اگر خانه را با سند جعلی به فرد دیگری بفروشم و ۱۰ درصد قیمت آن را هم به عنوان بیعانه دریافت کنم، مبلغ زیادی به جیب میزنم. میخواستم به سند دسترسی پیدا و آن را جعل کنم، اما وقتی فهمیدم فروشنده مرد تنها و پولداری است تصمیمم عوض شد و نقشه گروگانگیری و اخاذی را طراحی و اجرا کردم.
چطور فهمیدی او تنهاست؟
من در جلسهای که برای صحبت به خانهاش رفته بودم، فهمیدم همسر و فرزندانش خارج از ایران زندگی میکنند و او تنهاست. فکر کردم با نقشه آدمربایی راحتتر به پول میرسم.
چه شد که به شما اعتماد کرد و به خانهاش راه داد؟
اولین بار در بنگاه املاکی با هم قرار گذاشتیم و من لباسهای گرانقیمت و شیکی پوشیدم و به آنجا رفتم و خودم را نماینده شرکت معروفی معرفی کردم، حتی کارت آن شرکت را هم جعل کردم تا او به من اعتماد کند. البته زبان چرب و نرمی هم دارم، ولی برای فریب صاحب خانه و اینکه به من شک نکند، ادعا کردم خانه او را برای شرکت میخواهم. او به من اعتماد کرد و برای خرید خانه با او ارتباط برقرار کردم.
روز حادثه به چه بهانهای به خانهاش رفتی؟
قرار شد مقداری دلار به عنوان بیعانه به او بدهم و من پیشنهاد دادم این مقدار دلار را در خانه به او تحویل بدهم که قبول کرد.
درباره آن روز توضیح بده؟
آن روز وقتی به خانهاش رفتم با تهدید اسلحه ابتدا دست و پایش را با طناب بستم و بعد کلید گاوصندوقش را گرفتم. فکر میکردم مقدار زیادی پول و دلار در گاوصندوقش دارد، اما وقتی در آن را باز کردم فقط ۵ هزار یورو داخل آن بود که او را مجبور کردم از دوستانش پول خارجی و سکه بگیرد. البته با چند نفر از دوستانش تماس گرفت و در نهایت سه نفر قبول کردند دلار و سکه برایش بفرستند.
چطور پولهای خارجی و سکهها را تحویل گرفتی؟
از قبل با برادر زن صیغهایم هماهنگ کرده بودم و او در داخل خیابان منتظر دستور من بود. شاکی وقتی به دوستانش سفارش داد مشخصات برادرزنم را داد و گفت این فرد برای تحویل دلارها و سکهها میآید و همه چیز طبق نقشه پیش رفت.
پولهای خارجی و سکهها را چه کار کردی؟
یک خانه ویلایی، دو خودروی شاسی بلند و یک قطعه زمین خریدم و قرار بود بقیه آن را هم در ملک سرمایهگذاری کنم که دستگیر شدم.
فکر میکردی به این زودی دستگیر شوی؟
نه، چون نقشه من حساب شده بود و برای اینکه شناسایی نشوم، مدتی است با مدرک جعلی زندگی میکنم و حتی زمانی که نقشه را طراحی کردم موهایم را رنگ و خودم را گریم کردم که مأموران پلیس در بازبینی دوربینها نتوانند مرا شناسایی کنند، اما باز هم دستم رو شد و به دام افتادم.
قصد کشتن او را نداشتی؟
نه، پس از اینکه برادرزنم با من تماس گرفت و گفت که دلارها و سکهها را تحویل گرفته، حتی طناب دست و پایش را شل کردم تا راحتتر بتواند باز آن کند و اذیت نشود.